همسایه گرامی
این پارکینگ متعلق به واحد 9 می باشد
لطفا" آنرا چون ناموس خود دانسته در آن پارک نکنید
همسایه گرامی
این پارکینگ متعلق به واحد 9 می باشد
لطفا" آنرا چون ناموس خود دانسته در آن پارک نکنید
تولدت مبارک مامان
پی نوشت
بالای لب مامان سه تا موی دراز مثل مغولا در اومده بود. چندین بار تقلای من برای برداشتن اونا با موچبن با دست و پا زدنهای مامان بی نتیجه مونده بودتاامروز که ما مهمون داشتیم.صحبت تغییرات ظاهری مامان بود که گفتم سیبیلم در آورده مثل چنگیز خان بعد با سکوت همه یادم اوفتاد اسم شوهر مینا چنگیزه . خب آخه چنگیزم شد اسم
سوسن همیشه میگه کاریو که خدا بخواد میشه کاریو که زن بخواد شده مامانم و بدست دختر خاله هاشو خالم سپردمو ده دقیقه بعد شد گل بی مو
بمن نگو گوز به شقیقه چه ربطی داره چون
کسایی رو میشناسم که وقتی می گوزن شقیقم از تندی بوش تیر می کشه
کسایه دیگه ای هم می شناسم که از جایی می گوزن که به اندازه شقیقشون مو داره
برزگانیم هستن که تراوشات شقیقشون مثل گوز صدا می کنه
من غذا درست می کنم بابا ظرف می شوره
مهون که میاد پهن کردن با منه جم کردنش با بابا
علفها رو بابا پاک می کنه منم سرخ
مرغ با منه و گوشت با بابا
و ...
کارهایی که الان بابا انجام میده ریشه تاریخی داره و تا اونجایی که یادم میاد همیشه وقتی مهمون میومد بابا از همه مهمون تر بود و بعد که میرفت همه ظرفها را جهادی می شست و یا موقع سبزی پاک کردن من حاضر بودم کون همسایه رو بشورم اما دست لا لنگ تره نکشم در عوض بابا با حوصله اینکارو می کرد...
امروز پدر که خرید رفته بوده احتمالا" پرو پاچول مرغهای محترم تحریکش کرده ودر این راستاقصد می کنه یکی برا خودش و یکی برا گل پسرش به خونه ارمغان بیاره!بعد از ابتیاع مرغها را ناموس خودش دونسته و خب البته ناموس و که نمیشه داد دست چاقوی مرغ فروش.
شب که مرغها رو تو کیسه می ذاشتم اینقدر کجو کوله بودو ریش ریش که فکر کردم پدر عزیز از دندونش به جای چاقو استفاده کرده!
کلا" این بابای ما با اینکه کاریو آدم به کسه دیگه بسپره مشکل داره! کل دوران زندگیم هر موقع که صحبت کارگر برای تمیز کردن خونه می شد ترش می کرد!یه جوری که یه مرد تحمل سرشکستگی دیدن دیلدو تو کشوی دراور زنشو نداره بابای منم فکر می کرد حضور کارگر توهینی آشکار به اونه!چند وقت پیش که یه سه ماهی نبودن تلافی این ربع قرن و با حضور پررنگ طاهره خانوم درآوردم!بگذریم بعد که برگشتن تا یه ماه قر می زد که این زنه چرا جای همه چیو عوض کرده!
فکر می کنم که این یه قانون که همه ما چیزایی که پدرمون نداشته و جاش تو زندگیمون خالی بوده سعی می کنیم بطور افراطی جبران کنیم و در بقیه امورعینا" پا جای پای پدر میگذاریم
بعله اینجوریه که هر پسر سنگیست بر گور پدر خویش
ژن آقا جون ژن! جن نه ژن!تورو جون عمت بیخیال شو نمخوام ببرمش پیش جن گیر! ول کن آقا!بذار زندگیمونو بکنیم! بجای ریشه یابی پیاز داغ درست کن برامون بفرست که من پیاز بدست با گریه این چشای اندازه نخودمو قد عدس نکنم!
قانون طبیعت اینه که هرکسی یه جایی افول می کنه بعدشم تموم میشه!حیف هست جاشم خیلی خالیه بابت خالی بودن جاشم همه مجازند یواشکی غصه بخورند اما مامان من خوب زندگی کرد خیلی خوب! اگه می تونید مثل اون خوب زندگی کنید!
آقا جان با ناله و زاری چیزی درست نمیشه از گرفتاریهای همدیگه کم کنیم! یه خورده تو صورت هم بخندیم بجای ماتم!لطفا" وقتی زنگ می زنید خونمون جای ابراز همدردی برام جوک تعرف کنید !همین.
پی نوشت:
روزایی که مناسبتی بوده که همیشه خانوادگی دور هم چشن می گرفتیم تغییرات مامان بیشتر از همیشه به چشم میاد و خب اشکال نداره یواشکی غصه بخوریم ولی بعدش هرکی غصه خورده باید تو صورت مامانم بخنده که یه وقتی نکنه دلش بگیره!
نوشتن این وبلاگم یه کاریه از همین جنس فقط جایی که این محصول ازش تراوش می شه سه جای قبلی نیست